بایگانی بخش تاریخچه
پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶ -
تاریخچه انجمن آسیب شناسی ایرانمروری بر تاریخچه ایجاد و پیشرفت آسیب شناسی در ایران آسیب شناسی به عنوان دانش کشف علل بیماری ها از عهد عتیق توجه پزشکان را به خود جلب نموده است. پاپیروس مصری ادوین اسمیت( Edwin Smith ) ( ۱۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ) که قدیمی ترین سند پزشکی می باشد، اشاراتی به سازوکار ( مکانیسم ) و علل بیماری های گوناگون از جمله تومور های پستان، ترمیم زخم و عفونت دارد. با وجود این علاقه دیرینه، پیشرفت چشمگیر در فهم دانش آسیب شناسی عمدتا در آخرین ربع هزاره دوم که کالبد شناسی قابل دسترس گردید و نمای درشت ( gross ) بافت ها نشان داده شد، به وجود آمده است. بعدها کالبد شناسی بیماران، شناخت ویژگی های درشت بینی ( ماکروسکوپی ) و بافت بیمار را تسهیل نموده و آسیب شناسی را قادر ساخته که ابزار جدیدی برای تشخیص و تفسیر بیماری ها باشد. در نتیجه طی آخرین ربع قرن نوزدهم، بررسی بافت بیمار برای پزشکان از جمله رودولف ویرشو که مصمم بود نظریه سلولی بیماری ها، آسیب شناسی، را به عنوان یک دانش بالینی قانونمند نماید، به رسمیت شناخته شد. آسیب شناسی در ایران با وجود گسترش و درک بهتر علوم پزشکی در ایران به ویژه در دوران اسلامی، ما دانش بسیار کمی در مورد رویکرد به آسیب شناسی در این دوره داریم. مدارک معتبری از توصیف نمای درشت( gross ) اعضاء بیمار در بیماری هایی همچون سیروز کبد، سل ریوی، افوزیون پلور، و بیماری های دیگر در متون مشهور پزشکی ایران مانند « قانون» ابن سینا و « المسعودی» رازی موجود است. هرچند اطلاعاتی در مورد این که دانشمندان بدوی چگونه چنین دانشی را بدست آورده اند در دسترس نیست زیرا در آن دوران کالبد شکافی بدن انسان مرده ممنوع بوده است. گمان می رود که این درجه از دانش تنها از طریق معاینه فیزیکی، جراحی و مشاهده اجساد قابل دستیابی بوده است. دارالفنون و مدرسه طب با تاسیس نخستین موسسه نوین آموزش عالی به نام دارالفنون (موسسه پلی تکنیک) در تهران در ۱۸۵۰ ، آموزش پزشکی به سبک غربی در ایران آغاز شد. این موسسه چند مدرسه داشت، از جمله مدرسه طب، که در سال ۱۸۵۱ با ۳۰ دانشجو از طبقات بالا شامل شاهزادگان قاجار و بستگانشان آغاز به کار نمود. برای هر مدرسه یک یا چند استاد از کشورهای اروپایی، عمدتا اتریش دعوت شده بودند. چند ایرانی تحصیل کرده اروپا نیز به گروه مدعوین خارجی پیوسته به عنوان استادیار (خلیفه) یا مترجم/ مفسر استخدام گردیدند. بر اساس مقررات سلطنتی لازم بود هر استاد دعوت شده برای هر مبحث، متن علمی به زبان فارسی داشته باشد تا دانشجویان ایرانی بتوانند مبحث را به زبان مادری خود مطالعه و درک نمایند. افزون براین دانشجویان ملزم به فراگیری زبان فرانسه بودند زیرا این امر در برنامه درسی آنان گنجانده شده، مورد تایید قرار گرفته بود. در میان این پزشکان دعوت شده ، چند تن به نام های پولاک ( polack )، فوشت ( Focchette ) و اشلیمر ( Schlimmer ) نقش بسزایی در پیشرفت مدرسه طب ایفا نمودند. دکتر ادوارد جاکوب پولاک، یک جراح اطریشی، رئیس مدرسه پزشکی بود و در سال ۱۸۵۱ آغاز به کارنمود. دستیار و مترجم وی، به ترتیب محمد حسن خان قاجار و میرزا حسن خان افشار بودند. این اساتید کتب متعددی را در زمینه کالبد شناسی ( anatomy ) تنکرد شناسی ( physiology ) و آسیب شناسی ( pathology )، جراحی ( surgery ) و پزشکی ( medicine ) ترجمه کرده و نوشتند. این کتب دستنویس بودند و دانشجویان ناچار بودند خود آنها را رونویسی نمایند. ما یک کتاب دستنویس آسیب شناسی به زبان فارسی داریم که در سال ۱۲۹۳ هجری قمری ( ۱۸۷۶ میلادی ) نوشته شده است. دکتر پولاک خود زبان فارسی را فراگرفت و بعدها در زندگی روزمره به زبان فارسی صحبت و تدریس می نمود. دکتر جان اشلیمر نیز، افزون بر خدمات پزشکی خود، کتابی درباره واژه شناسی ( terminology ) پزشکی نوشت. این کتاب، واژه شناسی پزشکی به زبان های فارسی، آلمانی و فرانسه را در برمی گیرد. نمونه های جدید از واژه های فارسی توسط این نویسندگان مورد استفاده قرار گرفت. دکتر فوشت در سال ۱۸۵۷ نخستین آزمایشگاه های شیمی، بیوشیمی و شیمی تحلیلی را در ایران بنیانگذاری نمود. یکی از شاگردان فوشت به نام میرزا کاظم محلاتی چیمی و پسرش دکتر محمود چیمی و بعدها دکتر وارطانی از مدارس پزشکی و داروسازی تهران کار فوشت را ادامه دادند. اگر چه آسیب شناسی تشریحی بخش از برنامه آموزشی بود ولی تدریس آن به صورت نظری و بدون دوره عملی و نمایش( demonstration ) انجام می شد. نخستین کالبد شکافی مستند شده، توسط دکتر پولاک در سال ۱۸۵۴ بر روی یک فرد اروپایی که مرگ وی مشکوک بود، انجام و نمونه های بافتی وی به اروپا فرستاده شد. استقلال مدرسه طب در سال ۱۸۸۰ بخش پزشکی از دارالفنون جدا شد و به ساختمان دیگری انتقال یافت ( ساختمان مسعودیه ). دکتر لقمان الدوله ادهم نیز به عنوان رئیس منصوب گردید ولی هیچ آسیب شناسی در بین اعضای هیئت علمی وجود نداشت. پس از جداشدن مدرسه طب از دارالفنون، آسیب شناسی همچنان به صورت نظری و بدون نمایش اسلاید، بررسی های درشت بینی یا ریزبینی یا آزمایشگاه تشخیص طبی تدریس می شد. اساتید از کتب دستنویس یا رونوشت متون علمی قبلی استفاده می کردند. گزارشات باقی مانده از بررسی بافتی مربوط به بیمارستان آمریکایی، بیمارستان کمپانی نفت بریتانیا یا سفارتخانه های خارجی هستند که مربوط به نمونه های فرستاده شده به خارج از کشور می باشند. در آن زمان امکانات بررسی بافت برای بیماران معمولی ایرانی در دسترس نبود. دوران مصطفی حبیبی نخستین آزمایشگاه پزشکی، شامل آسیب شناسی تشریحی در سال ۱۹۳۶ در تهران تاسیس شد. اداره ملی سلامت ایران یک درمانگاه پزشکی و سلامت در خیابان ناصریه نزدیک دارالفنون تاسیس کرد. آزمایشگاه پزشکی بخشی از این درمانگاه بود. این آزمایشگاه که آزمایشگاه مرکزی نامیده می شد، چند پزشک داشت و ریاست آن به عهده دکتر مصطفی حبیبی گلپایگانی بو . دکتر حبیبی از جمله دانشجویانی بود که در سال ۱۹۲۷ جهت فراگیری کار در آموزش عالی به فرانسه فرستاده شدند. دکتر حبیبی پس از دریافت دکترای پزشکی، در پاریس تحصیلات تخصصی خود را در زمینه آسیب شناسی ادامه داد. وی در سال ۱۹۳۶ به ایران بازگشت و کار خود را به عنوان متخصص آسیب شناسی در انستیتو پاستور آغاز کرد. در آزمایشگاه مرکزی، پزشکان متعددی استخدام شدند از جمله دکتر مشعوف و دکتر ح. میردامادی (سرم شناسی) دکتر ح. سهراب و دکتر ذوالریاستین (باکتری شناسی)، دکتر ا.شیبانی و دکتر ن.انصاری (انگل شناسی) دکتر حواکمیان و دکتر محمودزاده (شیمی). نمونه ها جهت اظهار نظر تخصصی از بیمارستان های مختلف به این آزمایشگاه فرستاده می شدند. تا این زمان همه بیمارستان ها یا وابسته به شهرداری بودند یا توسط بخش خصوصی اداره می شدند. دانشجویان پزشکی بدون نظارت مستقیم مدرسه پزشکی در این بیمارستانها حضور می یافتند. آسیب شناسی همراه با بافت شناسی و جنین شناسی در اتاق کوچکی در بیمارستان دکتر معتمد در محلی که تنها مدرسه طب ایرانی قرارداشت، تدریس می شد. دکتر علی فلاتی، دیگر پزشک تحصیل کرده فرانسه، ریاست این بخش ها را به عهده داشت و دکتر حبیبی مسئول تدریس آسیب شناسی بود. وی کار نمایش اسلایدهای میکروسکوپی به دانشجویان را آغاز نمود. ۲۵ تا ۳۰ اسلاید میکروسکوپی که در منزل وی یا آزمایشگاه مرکزی تهیه شده بودند جهت آموزش مورد استفاده قرار گرفتند . از زمان شروع به کار آزمایشگاه مرکزی، دکتر حبیبی اسلایدهای میکروسکپی را جهت نشان دادن به پزشکان و جراحان در کلوپ انجمن پزشکان، که توسط دکتر حبیب عدل تاسیس شده و اداره می شد، آماده می کرد. دکتر حبیبی عادت داشت میکروسکوپ خود را به جلسه برده، ضایعات را حین مشاهده در میکروسکوپ شرح دهد که این روش برای پزشکان ایرانی بسیار جالب بود. نوسازی مدرسه پزشکی با ارزیابی مجدد آسیب شناسی در سال ۱۹۳۹، پیشرفت شگرف در مدرسه طب و آسیب شناسی بوجود آمد. پروفسور چارلز اوبرلینگ، یک آسیب شناس مشهور فرانسوی، جهت نوسازی مدرسه طب دانشگاه تهران دعوت شد. در ژانویه ۱۹۳۹، دکتر اوبرلینگ کار خود را به عنوان رئیس دانشکده آغاز کرد. وی ساختار مدرسه طب شامل مدارس دندانپزشکی و داروسازی را با توجه به قانون وضع شده در مجلس بازسازی و مدارس را به بخش (کرسی) های متعدد تقسیم نمود ( ۲۸ کرسی برای پزشکی، ۸ کرسی برای داروسازی و ۴ کرسی برای دندانپزشکی ) و یک پزشک نیز به عنوان رئیس کرسی (دپارتمان) منصوب نمود. وی همچنین دانشکده های جدیدی را اجاره کرد. او با در نظر گرفتن قانون، بیمارستانهای شهرداری و تعدادی از بیمارستان های خصوصی ( مراکز خیریه) را علاوه بر آزمایشگاه مرکزی فوق الذکر که بعدها وابسته به مدرسه طب شد، در مدرسه طب ادغام نمود. بسیاری از کارکنان آزمایشگاه مرکزی به مدرسه طب جدید منتقل شدند و هر بیمارستان دانشگاهی دارای یک آزمایشگاه پزشکی (بدون آسیب شناسی تشریحی) شد. طبق مقررات جدید، دکتر حبیبی ریاست کرسی های جنین شناسی، بافت شناسی و آسیب شناسی را برعهده گرفت و استاد تمام وقت مدرسه پزشکی شد. در ۱۹۳۹ ، وی همه تجهیزات آزمایشگاه مورد نیاز را از آزمایشگاه مرکزی و منزلش به مدرسه پزشکی که در این هنگام در محل دایمی خود در بخش شمال غربی دانشگاه تهران قرارداشت انتقال داد. دکتر حبیبی لوازم مورد نیاز برای تهیه بافت و اسلاید میکروسکوپی آموزشی را تکمیل نمود و آزمایشگاه بافت شناسی را با ایجاد آسیب شناسی درشت ( gross ) و جنین شناسی توسعه داد و تعدادی دانشجو را به عنوان تکنسین آزمایشگاه تربیت نمود. یکی از این دانشجویان بانو م . طباطبایی بود که بعدها تکنسین های بسیاری را تربیت کرد. تا سال ۱۹۳۸ آسیب شناسی در ایران با عنوان تشریح مرضی معادل با morbid anatomy شناخته می شد تا این که دکتر حبیبی نام نوین ایرانی « آسیب شناسی» را که ترجمه درست « pathology » می باشد برگزید. وی کتاب هایی در زمینه آسیب شناسی به زبان فارسی نوشت ( آسیب شناسی جلد ۱ و ۲ ) که در سال ۱۹۴۳ چاپ شدند. کارکنان دیگر آزمایشگاه مرکزی سعی کردند که آزمایشگاه های پزشکی را در بیمارستان های وابسته تاسیس نموده یا توسعه دهند. نمونه بافتی از همه بیمارستان های وابسته به آزمایشگاه مرکزی، که در آن زمان در مدرسه طب قرار داشت، فرستاده شده و گزارش های نتایج به آزمایشگاه فرستنده ارسال می گردید. کالبد شکافی نیز در مدرسه طب انجام می شد. نخستین کالبد شکافی رسمی در سال ۱۹۳۷ توسط دکتر هاشم هنجن، یک جراح تحصیل کرده آلمان انجام گردید. در آن هنگام دکتر هنجن، عضو دپارتمان کالبد شناسی در دومین بیمارستان شهرداری (بیمارستان روانپزشکی روزبه کنونی) می باشد، بود. دکتر هنجن بعدها به عنوان رئیس دپارتمان جراحی فک صورت برگزیده شد. دکتر آرمین به عنوان دانشجوی پزشکی و مربی کالبدشناسی در این کالبد شکافی به دکتر هنجن کمک کرد. در سال ۱۹۳۹ ، دکتر آوانس آوانسی که یک پزشک تحصیل کرده روسیه بود به عنوان دستیار آسیب شناسی در بیمارستان رازی مسئول انجام کالبد شکافی شد. دکتر آوانسی و دکتر حسین رحمتیان بعدها برنامه دستیاری در آسیب شناسی را با موفقیت به پایان رسانده و گواهینامه تخصصی خود را درسال ۱۹۴۱ دریافت نمودند. درسال ۱۹۴۰، دکتر محمد کار دیگر متخصص آسیب شناسی تحصیلکرده فرانسه – آلمان ، به عنوان مسئول کالبدشکافی در بیمارستان رازی برگزیده شد و آموزش آسیب شناسی درشت بینی ( ماکروسکوپیک ) به دانشجویان پزشکی را به عهده گرفت. دکتر کار کتابی به زبان فارسی در مورد آسیب شناسی درشت ( gross ) و کالبدشکافی نوشت که توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شد. دکتر حبیبی و دکتر اوبرلینگ کالبدشکافی های متعددی نیز انجام دادند . مدت نخستین قرارداد پروفسور اوبرلینگ در ۱۹۴۲ به پایان رسید و وی ایران را ترک کرد. قرارداد دوم وی از ماه می سال ۱۹۴۴ تا اکتبر ۱۹۴۷ بسته شد. آسیب شناسی یک دپارتمان جدا از جنین شناسی و بافت شناسی به ریاست دکتر حبیبی شد و ریاست دو دپارتمـان دیگر را دکتر فلاتی به عهده گرفت. به دلـیل کمبود اسـتاد در رشـته آسیب شناسی، دکتر ف . معتضدی، دانشیار بیماری های داخلی و دکتر امین ا... مصباح از بخش طب تجربی به ترتیب در سال های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ در آسیب شناسی فعالیت می کردند. در سال ۱۹۴۴ ، دکتر ک . آرمین و دکتر ح . رحمتیان پس از ۴-۳ سال دستیاری در بخش به عنوان استادیار استخدام شده، به کرسی پیوستند و آسیب شناسی یک دپارتمان فعال در مدرسه طب شد. از ۱۹۴۶-۱۹۴۵ مدارس طب جدید در ایران پایه گزاری شد. دکتر حبیبی در این پروژه ها مشارکت فعال داشت و برای مدتی، ریاست چند دانشگاه از جمله دانشگاه تبریز را به عهده داشت. نظر به اینکه در آن زمان آماده سازی بافت ها برای بررسی ریزبینی( میکروسکوپی ) اتوماتیک نبود لازم بود بافت ها در چند مرحله به فواصل زمانی با دست در محلول های مختلف قرار گیرند، هریک یا دوساعت ( شب و روز ) بافت ها باید در محلول ها جابجا می شد. به دلیل کمبود تکنسین آزمایشگاه، دکتر حبیبی خود شب های بسیاری را جهت کمک در آزمایشگاه به صبح می رساند. متاسفانه دکتر حبیبی به علت فعالیت شدید و کار سخت در ۱۹۴۸ ( اردیبهشت ۱۳۲۷ ) در اثر سکته قلبی در سن ۴۴ سالگی درگذشت و دکتر محمد حسین ادیب، استاد مدرسه پزشکی رئیس کرسی آسیب شناسی شد. ادیب ، آرمین و رحمتیان دکتر ادیب، دکتر آرمین و دکتر رحمتیان کمک بسزایی در پیشرفت آسیب شناسی نمودند. آنان فعالیت های آموزشی را توسعه دادند، کتاب نوشتند، کالبدشکافی انجام دادند، بخش سمعی بصری و موزه تاسیس نمودند و پزشکان را برای آسیب شناس شدن تربیت نمودند. آزمایشگاه آسیب شناسی تشریحی تنها آزمایشگاه از نوع خود در سراسر کشور بود. دو آسیب شناس برجسته دکتر م .ح. احمد سجادی (۱۹۴۹) و دکتر ا.م. ضیاشمسا (۱۹۵۰) دومین گروه آسیب شناسانی بودند که به عنوان استادیار به کرسی پیوستند. دکتر سجادی، پس از پایان دستیاری در تهران، ۴ سال در آمریکا تحصیل نمود. در طی این مدت، سالیانه یک یا دو آسیب شناس تربیت می شدند و بسیاری از آنان، تهران را به قصد دیگر مدارس طب یا کار خصوصی ترک می کردند. به علاوه در آزمایشگاه به روی دانشجویان پزشکی باز بود و بسیاری از آنان جهت کمک در طرح های تحقیقاتی در آزمایشگاه خدمت می کردند، برخی از این دانشجویان م.بهادری، ا.مجتبایی ، ا.ک. محبت آیین بودند که بعدها عضو هیات علمی شدند. به دلیل گسترش فعالیت کرسی و اهمیت تحقیق و درمان بیماری های سرطانی، در ۱۹۵۵ کرسی به دو بخش آسیب شناسی و سرطان شناسی (کانسرولوژی) تقسیم شد. دکتر آرمین به عنوان ریاست کرسی آسیب شناسی و دکتر رحمتیان به عنوان ریاست کرسی سرطان برگزیده شدند. دانشیار سجادی و استادکار در آسیب شناسی ماندند و دانشیار شمسا به بخش سرطان که در بیمارستان پهلوی (امام خمینی کنونی) واقع شده بود، انتقال یافت. در ۱۹۵۶ ، دکتر رحمتیان همراه با دکتر هاشمیان استاد جراحی و استاد عباس ملکی استاد پرتودرمانی، انستیتوکانسر ایران را پایه گذاری نمودند. انستیتو در رابطه با شناسایی، تشخیص، درمان، پیشگیری و پژوهش در زمـینه سرطان فعالیت می نمود. بـعدها بسیاری از جراحان، آسیب شناسان، سرطان شناسان و متخصصان پرتودرمانی، در انستیتو تربیت شده یا با آن همکاری نمودند. انستیتو کانسر در حال حاضر در خدمت رسانی به بیماران سرطانی جز بهترین موسسات ایران می باشد. دوران دکتر آرمین آسیب شناسی به ریاست استاد آرمین، پیشرفت سریع خود را با اساتید فعال و آموزش دیده خود ادامه داد. در حدود سال ۱۹۶۱ وقتی در دانشگاه تهران کرسی ها به دپارتمان تبدیل شدند، کرسی های آسیب شناسی و سرطان شناسی دوباره ادغام گشته بخش آسیب شناسی به ریاست دکتر آرمین بوجود آمد. انستیتو کانسر فعالیت خود را به ریاست استاد رحمتیان تا سال ۱۹۷۰ که دکتر عبدا... حبیبی جانشین وی شد ادامه داد. دپارتمان آسیب شناسی تنها در زمینه آسیب شناسی تشریحی فعالیت می کرد. آسیب شناسی بالینی دپارتمان جداگانه ای بود که ریاست آن را استاد ا.برال و استاد ر.نفیسی و دیگران در دوره های مختلف به عهده داشتند. آسیب شناسی بالینی برنامه دستیاری جداگانه ای داشت ولی یک پزشک متقاضی می توانست گواهینامه آسیب شناسی بالینی و تشریحی را پس از پایان برنامه توام این دورشته دریافت نماید. در ۱۹۷۹ آسیب شناسی بالینی در دپارتمان آسیب شناسی ادغام شد. انستیتو کانسر علاوه بر فعالیت های معمول خود در آموزش سیتوپاتولوژی و تربیت تکنسین های سیتولوژی با همکاری سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) نیز خیل شد. در دپارتمان آسیب شناسی فعالیت ها مشتمل بود بر: پژوهش، انجام کالبدشکافی، آموزش آسیب شناسی به دانشجویان پزشکی دندانپزشکی، پیراپزشکی ( شامل آموزش نظری، ریزبینی، درشت بینی ) و کنفرانس های آسیب شناسی بالینی ( CPC ) با استفاده از کتابخانه ای بسیار خوب و کتب آسیب شناسی و سرطان فارسی. دپارتمان خود دارای متن علمی در زمینه آسیب شناسی بود که توسط اعضای مختلف هیات علمی نوشته شده بود. علاوه بر آزمایشگاه مرکزی در مدرسه طب، هر بیمارستان، آزمایشگاه خود را با حضور یکی از اعضا هیات علمی آسیب شناسی تشکیل داد. این اعضا عبارت بودند از استاد رئیس بهرامی برای بیمارستان امیر اعلا ، استاد کریمی نژاد برای بیمارستان زنان، استاد بهادری برای بیمارستان سینا، استاد پیشوا برای بیمارستان فارابی و دکتر محبت آیین و دکتر حجازی برای بیمارستان رازی. استاد کمالیان ریاست بخش آسیب شناسی بیمارستان داریوش کبیر( بیمارستان شریعتی کنونی) را برعهده داشت. این بیمارستان ها در برنامه های آموزش دانشجویان پزشکی، دندانپزشکی و پیراپزشکی و تربیت دستیاران آسیب شناسی مشارکت فعال داشتند. بیش از ۲۰ دانشجوی پزشکی در فعالیت های فوق برنامه خود در آزمایشگاه مرکزی خدمت می کردند. این دانشجویان در فرآیند کالبد شکافی، جمع آوری اطلاعات، پژوهش و گاهی آموزش عملی کمک می کردند. مدرسه دندانپزشکی یک بخش آسیب شناسی دهان وابسته به دپارتمان آسیب شناسی را تاسیس نمود که استاد اسماعیل یزدی، دندانپزشک، جراح فک و صورت و آسیب شناس دهان، ریاست آن را به عهده داشت. این بخش در سال ۱۹۶۵ مستقل شد. با انجام کالبدشکافی و بدست آوردن نمونه های جراحی جالب، موزه آسیب شناسی غنی تر شد ولی همچنان در آزمایشگاه مرکزی بود. این موزه با گرد آوری بسیاری از نمونه های نادر و استثنایی و همچنین مولاژهای آموزشی (باقیمانده از مدرسه طب قدیم)، در حدود ۱۰۰۰۰۰ اسلاید میکروسکوپی و بلوک های پارافینی مربوطه و صدها عکس میکروسکوپی و ماکروسکوپی یکی از ارزشمندترین موزه های آموزشی در دانشگاه تهران می باشد . دپارتمان های آموزشی در مدارس طب دیگر در سال ۱۹۴۶ مدرسه طب تهران تنها مدرسه طب ایران بود و دارای چند آموزشگاه بهداری در شهرهای بزرگ مانند مشهد، شیراز و اصفهان بود . اینها در تربیت شاغلین در حرف وابسته به پزشکی بهدار ، ماما و ... مشارکت داشتند. مدتی پس از تاسیس دانشگاه تبریز در شرق آذربایجان در ۱۹۴۶، دومین مدرسه طب تاسیس و به آن دانشگاه واگذار شد. این مدرسه یک بخش آسیب شناسی داشت که توسط دکتر گنجه ای زاده و دکتر آریان اداره می شد. طبق قانون در ۱۹۴۹ مدارس طب دولتی در دانشگاه های استان های دیگر مانند شیراز، مشهد، اهواز و اصفهان تاسیس شد. همزمان یک دانشگاه خصوصی به نام دانشگاه ملی نیز در تهران تاسیس گردید. اندکی بعد یک مدرسه طب جدید به نام مرکز پزشکی سلطنتی (دانشگاه ایران کنونی) در تهران تاسیس شد که برای آموزش پزشکی برنامه جدیدی داشت. این موسسات پزشکی شروع به تشکیل بخش های آسیب شناسی نمودند. استاد آرمین در توسعه بخش آسیب شناسی در این دانشگاه های جدیدالتاسیس نقش بسزایی داشتند. برخی از متخصصان آسیب شناسی این دانشگاه ها در تهران و بسیاری از آنها در خارج از کشور تربیت شدند. بنیانگذاران این بخش ها، تاجایی که بخاطر دارم، دکتر فاتحی، پروفسور دوتز ( Dutz ) استاد پرویز حقیقی در شیراز، استاد قوام نصیری در مشهد ( استاد شمسا به مدت ۲ سال از ۲-۱۹۵۱ با ایشان همکاری نمودند)، دکتر میرحسینی و استاد پرویز دبیری در اصفهان و استاد سلطانی نسب در دانشگاه ملی (دانشگاه شهید بهشتی کنونی) بودند. نتیجه آسیب شناسی با پرداختن به مکانیسم های بیماری ها، نقش بنیادی در آموزش پزشکی دارد. پیرو فلسفه تاثیرگذار اوسلر« رویه عملی طبابت شما چنان است که آسیب شناسی شما می باشد». از آغاز دوران جدید در آموزش پزشکی ایران، آسیب شناسی همپارچه با آموزش پزشکی و طبابت بوده است. آسیب شناسی در طی سالیان، از سخنرانی نظری صرف به شکل ابزاری کنشگر در آموختن سازوکار، رفتار، درمان و کنترل بیماری ها در آمده است. به دلیل پیشرفت بسیار در تجهیزات فنی، آسیب شناسی مولکولی فهم بهتر سازوکار بیماری ها و همپارچه شدن موضوعات گوناگون در آسیب شناسی بالینی و آسیب شناسی تشریحی، این دو در سال ۱۹۷۹ با عنوان دپارتمان آسیب شناسی به هم پیوستند و ادغام شدند. دپارتمان آسیب شناسی دارای یک برنامه مصوب توام (بالینی– تشریحی) دستیاری می باشد. در حال حاضر بیش از ۲۰ دانشگاه علوم پزشکی در ایران دارای بخش های آسیب شناسی هستند. بسیاری از آنها برنامه تربیت دستیار آسیب شناسی، جهت تربیت متخصصان آسیب شناسی بالینی– تشریحی ( AP/CP ) دارند. در همه شهرهای بزرگ متخصصان آسیب شناسی حضور دارند و آزمایشگاه های آسیب شناسی خصوصی یا بیمارستان ها را اداره می نمایند. |